همزمان با پخش سریال «دنگ و فنگ روزگار» به کارگردانی جواد مزدآبادی، نظر یکی از منتقدان تلویزیونی درباره این سریال را مرور می کنیم.
به گزارش آیفیلم به نقل از روزنامه جوان، «دنگ و فنگ روزگار» اثری پربازیگر و پرلوکیشن است برای همین طبیعتاً انتظار قوت و استحکام بیشتری از متن و اجرای اثر میرود، اما با وجود حضور بازیگران شناختهشده حوزه طنز، این سریال به دلیل ضعف فیلمنامه پس از گذشت چند قسمت هنوز نتوانسته است بین مخاطبان تلویزیونی جا باز کند. اغلب نویسندگان طنز مرتکب این اشتباه میشوند که کاراکترها را در یک حالت ایستا به تصویر میکشند، مثلاً عصبی یا خوش باور، چنین روشی محدود کننده است و منجر به ایجادِ کنش و واکنشهای کلیشهای میشود که البته اولین قربانی کلیشه حقیقت است. به مراتب بهتر است به کاراکترها یک جهان بینی ویژهای داد تا بتوانند با دنیای اطراف رابطه دینامیک و منعطف برقرار کنند و شرایطشان را بهبود بخشند یا حداقل چنین امیدی داشته باشند.
وجه افتراق نویسندگان طنز با جدی نیز در همین جزئیات و چیدمان درست تکههای پازل است تا کارگردان بهتر بتواند از هنر و توانایی بازیگران استفاده کند. «دنگ و فنگ روزگار» همچنان گرفتار کلیشههاست، مثلاً سکانس مربوط به بیمارستان و زنهای دوقلو با آن پوشش بچگانه و رفتارهایی که بیشتر یادآور طنزهای دهه ۶۰ بودند تا زمان کنونی یا ماجرای کلاه گیس مرد مصدوم در بیمارستان و... به جای خندهآور بودن بسیار کسالت بار و خسته کنندهاند، در حالی که میشد از فضا و طنز موقعیت در بیمارستان خیلی بهتر استفاده کرد به خصوص درباره محمد نادری (اردشیر) بازیگر جوان و طنازی که نشان داده است در حوزه طنز توانایی خوبی دارد.
استیو کپلن یکی از متخصصان کمدی درباره فیلمنامههای طنز میگوید: «در یک فیلم یا مجموعه طنز کاراکترها نباید انرژی خود را برای امور زائد و بیخود تلف کنند. به جایش، باید همواره در تعقیب هدفشان باشند. اگر کاراکترها شروع به رفتارهای بیمعنی و غیرحقیقی کنند بیننده را از خط روایت داستان دور خواهند کرد و ما دیگر آنها را باور نخواهیم کرد، دیگر دنیایشان را نخواهیم فهمید و به ناچار از آنها منزوی حسی خواهیم شد.»
طبیعی است هر اثری به خصوص در قدمهای اول میتواند قدرت و اثرگذاری بالایی داشته باشد، اما فیلمهای تلویزیون و کارشناسان آن هم باید به وقت مردم و هزینه بیتالمال توجه کنند و تلویزیون مکانی برای آزمون و خطا نشود و کارهای شستهرفته روی آنتن برود. «دنگ و فنگ روزگار» هم مشکل نیمی از سریالهای طنز درجه ۳ را دارد؛ مجموعهای که با روی آنتن رفتن همزمان با تکرار برخی سریالهای طنز محبوب مانند مجموعه «خانه به دوش» نشان میدهد هنوز در عرصه فیلمنامه و کارگردانی و پردازش طنز تعداد محدودی وجود دارند.
در واقع آنچه در یک مجموعه تلویزیونی به خصوص ژانر طنز اجتماعی مطرح است متن و محتوای آن است که باید قوت و تازگی داشته باشد. طنز مدرن به معنای محتوای نو و قابل قبول عمومی است که میتواند در یک روستا و بین مردم آن منطقه اتفاق بیفتد و هنرمندی چون خشایار الوند که خیلی از فیلمنامههای طنز و کمدی تلویزیون را عهدهدار بود به خوبی مخاطب و زمانه را میشناخت، لذا به نظر میرسد بیشتر از همه باید در این حوزه کار کرد تا متنهای قوی و خوبی تولید شوند و تلویزیون هم همان مسیر بی سرانجام طنزهای بیمحتوا یا بیتاثیر سینمایی را ادامه ندهد.
این روزها رویکرد تلویزیون به سمت سریالهای طنز میتواند اتفاق خوبی باشد چراکه فرصتی به مردم میدهد تا لحظاتی در محیط خانواده استرسهایشان تخلیه شود و بخندند به شرط اینکه مدیران تلویزیون طنز را جدی بگیرند و به سمت تولیدات فاخر بروند.
بیشتر بخوانید:
م ن / ا ز
سریال دنگ وفنگ روزگارپخش کنید
سلام این سریال به نظرمن خوب هست ولی سریال زن بابا و سریال کلانتر رو پخش کنید.