مجموعه تلویزیونی «افرا» این شبها از رسانه ملی در حال پخش است.
به گزارش آیفیلم به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان، چند شبی است که تلویزیون سریالی با نام «افرا» به کارگردانی بهرنگ توفیقی و تهیه کنندگی مشترک کامبیز دارابی و مجید مولایی را روی آنتن برده است. سریالی جسورانه و جذاب که توانسته در همین چند قسمت در شبکه یک سیما، مخاطبان رسانه ملی را تشویق به تماشا کند و احساسات آنان را برانگیزد.
سریال «افرا» با اینکه میخواهد دشواریهای شغل محیط بانی را شرح دهد و قصه اش را در حال و هوای سختیهای این شغل تعریف کند، اما در بخش عاشقانه اش هم بسیار خوب عمل کرده است.
کارگردان با انتخاب درست بازیگران و همخوانی و چفت شدن دقیق آنان برای برجسته شدن نقش ها، ماجرای جنگل بانی و ارتباطات خانوادگی را خوب با هم تلفیق کرده است. بیننده در پیشرفت قصه بهتر میفهمد که داستان عاشقانه دختر و پسر دانشگاهی یعنی پیمان و مائده، نه از این عشقهای دم دستی و بی هدف است و نه میخواهد این چنین رابطههایی را تبلیغ کند.
بیننده اگر کمی صبور باشد، به زودی میفهمد که سازندگان سریال «افرا» در واقع با رسیدن داستان به این بحرانهای وحشتناک که این شبها شاهد پخش آنها هستیم، دارند تلنگری به ذهنهای غافل و افراد بی خیال میزنند.
آن قرارهای پنهانی و فکر نشده دختر و پسر در ادامه با واکنشهای تند دو خانواده مواجه میشود تا به ما بفهماند چه عواقبی در انتظار این جور روابط است. عشقی که میتوانست از مجراهای درست هدایت شود و با نظارت بزرگترها، حتی با وجود اختلاف طبقاتی به مسیر درستی بیفتد.
با این حال، چون این عشق جذاب از کار درآمده و به دل نشسته، اتفاقات غم انگیز و عبرت آموز بعدی اش هم برای تماشاگر مهم میشود. در غیر این صورت برای چه کسی اهمیت داشت پیمان در خواستگاری جواب مثبت بگیرد یا نه، بمیرد یا زنده بماند و یا مسعود قاتل او باشد یا نباشد!
در کامنتهای مردم در فضای مجازی هم اغلب مخاطبان اتفاق نظر دارند که اگرچه از قتل پیمان در سریال خیلی افسرده و ناراحت هستند، اما همچنان علاقه دارند بدانند در ادامه چه میشود و حتی برخی هم دست به پیش بینی و طرح حدس و گمانهای جالبی زده اند. نکتهای که کمتر درباره سریالها ایجاد میشود و حالا در سریال «افرا» نشان داده رسانه ملی روی سوژه خوبی سرمایه گذاری و عوامل مناسبی را برای ساخت آن انتخاب و گزینش کرده است.
قطعاً اینکه قصه «افرا» نیاز به زمینه چینی دارد تا حرف اصلی اش را بزند، بر کسی پوشیده نیست. در واقع باید معضل را نشان داد و سپس سراغ راه حل رفت، چون ارائه راه حل بدون صورت مسئله منطقی و عاقلانه نیست.
تماشاگر در «افرا» دشواریهای جنگل بانی و درگیری با شکارهای بدون کسب مجوز را میبیند و رفتارهای زشت برخی را مشاهده میکند تا بهتر دریابد چرا در ادامه روابط آدم های قصه باید اصلاحاتی شکل بگیرد و تجدید نظرهایی جدی انجام شود.
تندخوییهای مسعود، بی تفاوتیهای همسرش مهتاب، غرور برخاسته از ثروتِ حاج محمود، خشم وحید، انتخاب مسیر شغلی غلط پیمان و ... رفتارهایی هستند که در بروز مشکلات در قسمتهای بعدی بیشتر و بیشتر نیاز به اصلاح در آنها احساس میشود و بیننده حتماً خود را در مقام قضاوت میبیند.
در کل به نظر سریال «افرا» اگر با همین فرمان پیش برود و اسیر کلیشهها در قصه پردازی و برخی فشارهای غیر منطقی و سلیقهای نشود، میتواند در پایان جزو آثار ماندگار و به یاد ماندنی رسانه ملی قرار گیرد و مردم را به حفظ بهتر محیط زیست و سختیهای کار محیط بانی آگاه کند. نتایجی که در راستای هدف والای رسانه ملی در فرهنگ سازی قابل تقدیر و ارجمند است.
بیشتر بخوانید:
م ه / س م