در این گزارش نگاهی به سریالهای پلیسی ایرانی انداختهایم.
به گزارش آیفیلم، در سالهای اخیر تلویزیون اشتیاق زیادی برای تولید و ساخت مجموعههای پلیسی نشان داده است، مجموعههایی که تعداد آثار موفق آن شمار انگشتان دست هم نمیرسد. ژانر پلیسی بدون شک از پرطرفدارترین گونههای آثار سینمایی و تلویزیونی است که در همه جای دنیا طرفداران زیادی دارد. روحیه ماجراجویانه ما ایرانیها نیز ما را در زمزه مخاطبان پر و پا قرص این آثار قرار میدهد.
نگاهی به تاریخچه سریالهای پلیسی ایرانی
در این گزارش به بهانه پخش سریال «گشت ویژه» از شبکه آیفیلم نگاهی به سریالهای ساخته شده در ژانر پلیسی میاندازیم:
شلیک نهایی(سال 74)
محسن شامحمدی که ید طولایی در ساخت آثار پلیسی برای تلویزیون داشت سال 73 شروع به ساخت یکی از جدیترین مجموعههای پلیسی تلویزیون کرد. «شلیک نهایی» به نوعی اولین سریال جدی بود که همه داستان و اتفاقهایش پلیسی بودند و مخاطب برای اولین بار با چنین مجموعهای که همه وجوهاش معمایی است رو به رو شد.
این سریال که حسین پاکدل به همراه شامحمدی نویسندهاش بودند یک سال بعد یعنی سال 74 از شبکه یک پخش شد و به شدت هم مورد توجه قرار گرفت. در «شليک نهايی» داريوش فرهنگ نقش اصلی را بازی میکرد، سرگرد كلاني که فرهنگ توانسته بود جدیت و استواری شخصیت پلیس را در این کاراکتر به خوبی به نمایش بگذارد. پروندههای جنایی زیادی در طول پخش این سریال در دل قصه آن روایت شدند و شاید یکی از دلایل اقبال این مجموعه نیز الهام داستانها از واقعیت بود. اتفاقی که در سالهای اخیر کمتر در تلویزیون میافتد و نه پلیس و نه خلافکارانی که در مجموعههای جدید میبینیم هیچ کدام به واقعیت نزدیک نیستند.
کاراگاه علوی (سال75)
یک سال بعد از پخش سریال موفق «شلیک نهایی» مخاطبان تلویزیون باز هم تماشاگر یک سریال پلیسی دیگر شدند. اما این بار ماجرا رنگ دیگری به خود گرفته بود و حسن هدایت نویسنده و کارگردان سریال «کاراگاه علوی» تصمیم گرفته بود ماجراهای پلیسیاش را بین سالهای 1308 تا 1314 روایت کند. با پخش سریال «کاراگاه علوی» به بازی احمد نجفی پای کاراگاه بازی به مجموعههای تلویزیونی باز شد.
داستان این سریال هم درباره زندگی یکی از همین کاراگاهان به نام علوی بود که در اداره تامینات فعالیت میکند و با اتفاقات عجیب و غریبی مواجه میشود که این اتفاقها در هر قسمت از این مجموعه برای بیننده روایت میشدند. شکل و شمایل و ساختار نسبتا متفاوت «کاراگاه علوی» مورد توجه خیلی از مخاطبان قرار گرفت، تا جاییکه چند سال بعد بخش دوم این مجموعه نیز با بازی نجفی ساخته شد که البته مثل بیشتر مجموعههای ایرانی که در فصلهای بعدیشان موفقیت بخش اول را کسب نکرد آنچنان خوب از آب در نیامد.
سرنخ(سال 75)
میانه دهه 70 دیگر مخاطبان ثابت سریالهای تلویزیونی ایرانی به تماشای لااقل سالی یک اثر پلیسی عادت کرده بودند. آن سالها نه هنوز خبری از سریالهای ماهوارهای بود و نه بازار تماشای سریالهای خارجی اینقدر داغ شده بود. تماشای قصههای وطنی حتی از نوع پلیسیاش برای مردم جذاب بود و آنها را به تعقیب قصههای پلیسی که در سریالها روایت میشد وا میداشت. شاید همین استقبال خوب مخاطبان تلویزیون بود که کارگردانهای بیشتری را هم برای ساخت اثر در این ژانر ترغیب میکرد.
کیومرث پوراحمد که در آن سالها بیشتر به خاطر ساخت «قصههای مجید» به محبوبیت رسیده بود در سال 75 تصمیم به ساخت مجموعهای پلیسی معمایی گرفت. سریالی که بعدها یکی از موفقترین و پرطرفدارین آثار ساخته شده در این ژانر شد و محمدرضا فروتن را نیز به عنوان چهره جدید بازیگری به مخاطبان تلویزیون شناساند. «سرنخ » در هر قسمت ماجراهای پلیسی یک پلیس اصفهانی به نام اوصیا (با بازی جهانبخش سلطانی) را روایت میکرد. پلیسی که به همراه دستیارش (با بازی بهزاد خداویسی) اتفاقهای جالبی را هم رقم میزنند. ساختار معماگونه و گرههایی که بیننده در هر قسمت با آن مواجه میشد «سرنخ» را میان مخاطبان محبوب ساخت.
تصمیم نهایی(سال 80)
شش سال بعد از پخش سریال موفق «شلیک نهایی» محسن شامحمدی کارگردان آن مجموعه سریالی جدید با همان حال و هوا به نام «تصمیم نهایی» را مقابل دوربین برد. در این سریال هم مثل بخش اولش داریوش فرهنگ نقش اصلی را بازی میکرد. «تصمیم نهایی» داستان فردی به نام اسماعیل کلالی بود که فرزندش قربانی اعتیاد شده است و با اعتقاد به عدالت شخصی، همراه همسرش راضیه، تصمیم به مجازات عاملان قتل فرزند خود میگیرد.
این سریال بر خلاف سری اولش بیشتر درونمایههای اجتماعی داشت و البته تم اصلی آن پلیسی بود. علی نصیریان، فتحعلی اویسی، حسین پناهی، مهوش افشارپناه و ... از جمله بازیگران این سریال بودند که آن نیز نتوانست مثل بخش اولش در جلب نظر مخاطب موفق باشد.
پلیس جوان(سال 80)
بعد از چند سال خالی بودن آنتن شبکه های تلویزیون از سریال پلیسی رفته رفته بازار ساخت این گونه آثار مجددا داغ شد و سیروس مقدم یکی از آغازگران این شروع دوباره بود. او سال 80 سریال «پلیس جوان» را روی آنتن برد، سریالی که روایت همزمان چند قصه بود اما حضور شهاب حسینی به عنوان یک افسر پلیس جوان آن را در زمره کارهای پلیسی تلویزیون قرار داد.
داستان این سریال درباره یونس پلیس جوانی بود که پدرش در مقام قاضی دادگستری سالها پیش به شکل مشکوکی به قتل رسیده و او به توصیههای مادرش برای کشف راز قتل پدر وارد دانشکده پلیس شده بود. این ستوان آگاهی در خلال جستوجوی راز قتل پدر هر قسمت ماجراهای تازهای برای تماشاگران روایت میکرد. مخاطبان تلویزیون آن روزها شهاب حسینی را به اندازه حالا نمی شناختند و او نیز هیچ یک از موفقیتهایی که امروز در کارنامهاش دارد به دست نیاورده بود، اما در همان سالها هم توانست نقشآفرینی قابل قبولی از خود در قالب یک شخصیت جستجوگر ارائه دهد. یکی دیگر از نقشهای به یادماندنی این سریال را مریلا زارعی بازی کرد، او در این مجموعه نقش یک خبرنگار را داشت که پا به پای یونس وارد ماجراجوییها میشد.
ه خ / س م