فخیمزاده از چگونگی ساخت سریال «تنهاترین سردار» گفت.
به گزارش آیفیلم، مهدی فخیمزاده کارگردان سریال تلویزیونی «تنهاترین سردار» در کتاب خاطرات خود به نام «سینما و من» روایت جالبی از نحوه ساخت این مجموعه مطرح کرده است که در ادامه میخوانیم:
از چندین ماه قبل، سیما فیلم، «تنهاترین سردار» را به کارگردانی علا رحیمی و تهیهکنندگی رفیق و شفیق قدیمی و همصنفی من یعنی غلامرضا موسوی در دست تولید داشت. من کموبیش از طریق موسوی در جریان چگونگی تدارکات و پیشتولید و شروع فیلمبرداری قرار داشتم و میدانستم برای این کار تاریخی و عظیم مشکلاتی بهوجود آمده است. میشنیدم که کار با تعویض عوامل و وقفههای کوتاهمدت روبهرو شده. ولی شخصاً هیچ ارتباط مستقیمی با ماجرا نداشتم. قرار بود من طرحی مفصل و تقریباً با جزئیات نوشته و تحویل دهم. شورا بخواند و نتیجه را به من ابلاغ کند. نوشتم و تحویل دادم. منتظر پاسخ بودم که یک روز بعدازظهر در نیمه اول اسفند، ایل بیگی، منشی حیدریان به من تلفن کرد و گفت: «آقای مهندس فرمودن، همین الان بیایید سیما فیلم.» فکر کردم مربوط به طرح کلاهگیس است، لابد آقای حیدریان سفارشهایی در مورد چگونگی کار دارد. ظرف نیم ساعت خودم را رساندم به سیما فیلم. در راهرو انصاریان را دیدم، بلافاصله پرسیدم: حاج آقا خوندی؟ چطور بود؟ لبخندی زد و جواب نداد و من را به درون اتاق انتظار دفتر آقای حیدریان هدایت کرد و گفت: «برو تو، من بعداً میام.» وارد شدم و با ایلبیگی، رئیس دفتر حیدریان سلام و احوالپرسی کردم و نشستم. ۱۰ دقیقهای گذشت و خبری نشد. در اتاق حیدریان باز بود، ولی ظاهراً خودش در اتاق نبود، انصاریان وارد شد و گفت: «پاشو بیا.»
بیشتر بخوانید:
اختصاصی: با کارگردان سریال «تنهاترین سردار»
فخیمزاده روایت خود را اینگونه ادامه میدهد: بلند شدم و دنبال انصاریان راه افتادم، از راهرو عبور کردیم و وارد یکی از اتاقها در انتهای راهرو شدیم، گفت: «بشین الان آقای حیدریان میاد.» دیدم یک میز کنفرانس وسط اتاقه و کلی میوه و شیرینی هم روی میز چیده شده، گفتم: «چرا اینجا؟». انصاریان آدم شیرین و بذلهگویی است. با طنز مخصوص خودش گفت: «ما هر وقت بخوایم، سر کسی رو ببریم، اول میاوریم اینجا، یک خورده آب و دون بهش میدیم بعد سرشو میبریم!» گفتم: «مگه میخواین سر منو ببرین؟». گفت: «من نه، آقای مهندس میخواد ببره!». هفت، هشت دقیقه همین جوری بلاتکلیف نشستم، کلافه بودم. به خودم گفتم: «حتما یک اتفاقی افتاده، یعنی چی شده؟ شاید مربوط به موضوع فیلمنامه است؟ احتمالاً راجعبه کلاهگیس صحبت کردن و مشکل سانسوری دارد و حیدریان میخواد به من تذکر بدهد که دنبال اینجور سوژهها نروم!» تا بالاخره در باز شد و حیدریان آمد، بلند شدم و سلام کردم، تحویلم گرفت و مثل همیشه به گرمی باهام دست داد و تعارف کرد. اشاره کرد بنشینم، نشستم و چند کلمهای درباره وضعیت فعلی سینما صحبت کردیم، ولی بهجای اینکه در مورد فیلمنامه کلاهگیس حرف بزند، رفت سراغ سریال «تنهاترین سردار» و گفت: «این پروژه اولین تولید سیما فیلم بوده و قصد داشتن با نام مبارک امام حسن (ع) کار را آغاز کنن. ولی مجموعه با مشکلات عدیدهای روبهرو و چندینبار متوقف شده و تلاششان برای حل معضلات بینتیجه مانده است.»
کارگردان «تنهاترین سردار» در ادامه خاطرات خود به تشریح جزییاتی از مذاکرات چندباره میان خود و مدیران سیما برای نهایی شدن توافق بر سر این پروژه میپردازد تا روزی که پس از حصول توافق مسئول سیمافیلم کتابی را به او معرفی میکند: رفتیم توی دفترش و از توی کشو، کتابی را درآورد و داد دستم و گفت: «این رو بخون و بگو بسمالله و شروع کن.» نگاهی به کتاب انداختم، عنوانش این بود صلح الحسن (ع) نوشته آل یاسین، مترجم سیدعلی خامنهای. با تعجب گفتم: «رهبر انقلاب ترجمه کرده؟» گفت: بله، مبنای تاریخی ما این کتابه، این کتاب رو بخون هر جا هم سوالی داشتی به من زنگ بزن.» وقتی رسیدم خونه، با ولع یهدور از اول تا آخر خوندم، خیلی چیزها دستگیرم شد و خیلی صحنهها و شخصیتهای خوب پیدا کردم. دفعه دوم شروع کردم به یادداشتبرداری و مشخص کردن سیر داستان و چگونگی حوادث و تداوم ماجراها، بار سوم فقط به قصد شخصیتپردازی کتاب را خواندم و شخصیتهای کلیدی و اصلی و شخصیتهای فرعی تاریخی رو مشخص کردم و به ساختوساز شخصیتهای فرضی پرداختم. شخصیتهایی که جنبه تاریخی نداشتن، ولی واقعیتنما بودن و میتوانستن به وجه نمایشی و داستانی فیلمنامه کمک کنن. این کارها تا بیستم اسفند به طول انجامید.
و اینگونه مسئولیت ساخت سریال «تنهاترین سردار» به مهدی فخیمزاده واگذار شد.
منبع: خبرگزاری مهر
ص گ