به مناسبت فرارسیدن ایام محرم، برخی از به یادماندنی ترین دیالوگ های آثار سینمایی و تلویزیونی این حوزه را مرور می کنیم.
به گزارش آیفیلم، برخلاف این که فرهنگ عاشورایی و توسل به امام حسین(ع) از جایگاهی بی مانند در میان مردم ایران برخوردار است، اما متأسفانه تعداد آثار سینمایی و تلویزیونی مرتبط با این واقعه، کمتر از حد انتظار است. به همین دلیل در انتخاب دیالوگ های ماندگار فیلم ها و سریال های مرتبط با موضوع قیام حضرت سیدالشهدا(ع)، انتخاب های زیادی وجود ندارد. با این حال، به مناسبت فرارسیدن ایام سوگواری تاسوعا و عاشورای حسینی، برخی از به یادماندنی ترین دیالوگ های آثار سینمایی و تلویزیونی این حوزه را مرور می کنیم:
مختارنامه، 1389
مختار : حکومت ری در ازای سر حسین(ع)؟ ! معامله حقیری ا ست. عمربن سعد باید حکومت سلیمان نبی را طلب می کرد.
روز واقعه، 1373
نگهبان معبد : چگونه سنگی بر بتان مرده بیندازم؟ حال آن که بت های زنده بر روی زمین اند.
شبلی : من حقیقت را در زنجیر دیده ام. من حقیقت را، پاره پاره، بر خاک دیده ام. من حقیقت را، بر سر نیزه دیده ام...
معصومیت از دست رفته، 1381
ماریا : حسین(ع) هم خونین جگر است برای معصومیت پرپرشده امثال تو. او بار ها و بار ها بر درماندگی شما ها گریسته. برو شوذب. تو تا به درد نرسی، حسین(ع) را نمی شناسی.
سفیر، 1361
قاصد : در کوفه همه خود را بیعت کرده و هوادار حسین می دانند؛ اما فقط خدا می داند که تعداد یاران واقعی او چند نفر است؟
مختارنامه، 1389
مختار : ببار کیان... ببار... بر کشته دشت نینوا باید خون گریست نه اشک... ببار. تو چرا از قافله عشق جا ماندی؟
کیان: راه گم کردم ابو اسحاق.
مختار: راه بلدی چون تو که راه را گم کند، نابلدان را چه گناه؟
کیان : راه را بسته بودند از بیراهه رفتم، هر چه تاختم، مقصد را نیافتم. وقتی به نینوا رسیدم خورشید بر نیزه بود.
مختار: شرط عشق جنون است؛ ما که ماندیم، مجنون نبودیم.
معصومیت از دست رفته، 1381
شوذب : سرم گم شده خدا، تویی که در عرش نشسته ای صدایم را می شنوی؟ تا کی باید غرامت بپردازم؟ ماریای نصرانی! تا کی می خواهی در میان سر های آغشته به خون برقصی و بر سینه ام خنجر بکشی؟ آی پسر علی(ع)؟ تا کی می خواهی لاشه متعفنم را به نظاره بنشینی و بر معصومیت از دست رفته ام غبطه بخوری؟
بیشتر بخوانید:
فریبرز عربنیا در مختارنامه چند بار گریم شد؟
ه خ / ص گ