مهندس حامد عزتی، مدیرعامل شرکت، به خاطر خلافکاری به دادگاه احضار میشود. او در زندگی خانوادگیاش، دچار نابهسامانی و مشکلات فراوان است؛ به طوری که همسرش مهتاب، قصد جدایی از او را دارد. حامد که حاضر است به خاطر پول، دست به هر کاری بزند؛ در حادثه رانندگی به شدت آسیب میبیند و دچار عارضه فراموشی شده، تمام گذشتهاش را از یاد میبرد. مهتاب بر خلاف مخالفتهای دخترش تصمیم میگیرد در کنار حامد بماند و به او کمک کند تا نبض زندگی جدید را به دست بگیرد. با مرور زمان حامد به فساد شرکا و زندگی نادرست و اعمال غیرقانونیاش پی میبرد و...