در این گزارش نکاتی درباره سریال «شوق پرواز» گفته شده است، که خواندن آن خالی از لطف نیست.
به گزارش آیفیلم، سریال تلویزیونی «شوق پرواز» یک مرحله پیش از ساخت بسیار بسیار طولانی دارد. فراهم آمدن مقدمات ساخت این سریال از سال 74 طی نامهای که از سوی بنیاد شهید به دفتر مقام معظم رهبری ارسال شده بود، آغاز شد. در همان زمان دفتر مقام معظم رهبری دستور همکاری دادند و سه تن از نویسندگان ارتش فیلمنامهای برای این سریال نوشتند.
این فیلمنامه در سال 76 وارد مرحله پیش تولید شد و حتی بخشهایی از آن تصویربرداری شد. در این مرحله دکور شهر «قزوین» در شهر «کرمان» ساخته شد که شامل محله کودکی و نیز خانه و مدرسه عباس بابایی بود. در این مرحله از کار «حسین قاسمی جامی» کارگردان این سریال بود اما به دلیل مشکلات محتوایی کار در همین مرحله متوقف شد.
پس از یک توقف حدودا 10 ساله، بار دیگر در سال 1386 ساخت این پروژه رسما کلید خورد. فیلمنامه فعلی «شوق پرواز» محصول مشورتهای گروه سازنده و نویسنده سریال با خانواده شهید بابایی، نماینده بنیاد شهید و امور ایثارگران و ارتش است. این فیلمنامه سرانجام در زمستان سال 1387 به نتیجهای قطعی رسید و با ورود «یدالله صمدی» به عنوان کارگردان به پروژه، کار وارد مراحل جدی شد و تصویربرداری سریال از خرداد سال 88 آغاز شد.
خانم «ملیحه حکمت» همسر شهید عباس بابایی با دیدن فیلم «دل شکسته» ساخته «علی روئین تن» علاقهمند شده بود تا شهاب حسینی نقش شهید عباس بابایی را ایفاء کند. این اتفاق در زمانی رخ داد که شهاب حسینی به دلیل دریافت سیمرغ بلورین از جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم «سوپر استار» اعلام کرده بود دیگر قصد ندارد در سریالهای تلویزیونی بازی کند اما با مطالعه فیلمنامه «شوق پرواز» و اطلاع از نظر خانم حکمت تصمیم خود را زیر پا گذاشت و به گروه سازنده این سریال پیوست.
ایفای نقش «ملیحه حکمت» در جوانی و میانسالی ابتدا به مهراوه شریفینیا و آزیتا حاجیان پیشنهاد شد تا اولی در نقش جوانی ملیحه حکمت و دومی در نقش میانسالی این شخصیت مقابل دوربین بروند اما این دو بازیگر به دلایلی نتوانستند در این سریال حضور پیدا کنند و در نهایت الهام حمیدی ایفای نقش ملیحه حکمت در جوانی و افسانه بایگان هم ایفای نقش خانم حکمت در دوره میانسالی را به عهده گرفتند.
گروه سازنده سریال ابتدا به این ایده فکر کرد که نقش هر دو مقطع سنی خانم حکمت را الهام حمیدی ایفاء کند و چهره در مقطع دوم نقش با گریم «میانسال» شود اما تستهای گریم نشان داد این کار کیفیت چندانی نخواهد داشت و در نتیجه گروه سازنده از این کار منصرف شد. علت هم این بود که در تلویزیون امکان نمایش «موی سپید خانمها» به عنوان یکی از نشانههای پیر شدن وجود ندارد و به همین دلیل گروه گریم باید چهره را پیر و شکسته کنند که این کار هم در تستهای گریم جواب نگرفت.
از عباس بابایی سه فرزند به نامهای: سلما، حسین و محمد به یادگار مانده است. صمدی در مقام کارگردان دوست داشت فرزندان عباس بابایی حضوری هرچند کوتاه در سریال داشته باشند که با موافقت سلما و حسین، این اتفاق رخ داد اما محمد فرزند کوچک عباس چندان موافق جلوی دوربین رفتن نبود.
پدر عباس بابایی هر سال تعزیه عید قربان را در قزوین اجرا میکرد و فرزندش عباس هم نقش اسماعیل را ایفاء میکرد. برای بازسازی این صحنه از گروه تعزیهای استفاده شد که مدیریت آن به عهده «عموی همسر شهید بابایی» یعنی «رجب خوئینی» است. او پس از فوت پدر عباس فعالیت این گروه تعزیه را ادامه داده و همچنان هرسال در عید قربان تعزیه اجرا میکنند که در این سریال نیز به کمک گروه سازنده آمدند و صحنه تعزیه با کمک آنها اجرا شد.
در بخشهایی از سریال شوق پرواز که «لیلی» به سراغ «ملیحه حکمت» میرود و در خانهاش با او ملاقات میکند، در خانه واقعی شهید عباس بابایی تصویربرداری شد. این خانه یک خانه سازمانی در حوالی منطقه «قصر فیروزه» است که از سالها قبل در اختیار عباس بابایی و همسرش بوده و خانم حکمت هنگام حضور در تهران، در این خانه زندگی میکند و از میهمانانش در این خانه پذیرایی میکند. «خانم حکمت» یادگارهایی از عباس را در این خانه نگهداری میکند که برای تصویربرداری این بخش آنها را در اختیار گروه سازنده سریال گذاشت. خانم حکمت چندین بار تصمیم گرفته تا این خانه را تحویل نیروی هوایی دهد اما آنها حاضر به تحویل گرفتن خانه نشدهاند.
شهاب حسینی چند ماه بعد از آغاز تصویربرداری به گروه سازنده سریال پیوست و اولین صحنهای که او مقابل دوربین رفت، صحنه حضور او در مدرسه پس از بازگشت از آمریکا بود. حسینی پیش از حضور در مقابل دوربین و آغاز بازی در این سکانس، چند کلمهای با «یدالله صمدی» کارگردان سریال گفت و گو کرد و سپس با خودش خلوت کرد، دو رکعت نماز خواند و پس از آن بازی خود را آغاز کرد.
در زمان فراهم آوردن مقدمات ساخت سریال شوق پرواز، بحث و گفت و گوی فراوانی درخصوص لهجه سریال صورت گرفت. لهجه قزوینی هم مانند «لهجه آذری» و «لهجه گیلانی» ویژگیهای خاص خود را دارد و اگر خوب ادا نشود و بازیگری بدون تسلط کامل بر این لهجه بخواهد قزوینی صحبت کند، به جای آنکه نتیجه مثبتی حاصل شود، حاصل کار خندهدار از آب در میآید و به تمسخر لهجه قزوینیها منجر میشود. برای حل این مسئله گروه به فکر «آموزش دادن لهجه قزوینی» افتاد اما برای افرادی که زبان یا لهجهای خاص را بلد نیستند، یادگیری چنین لهجهای سخت است و ممکن بود ترکیب این لهجه با لهجه فارسی، سرتاسر کار را تحت الشعاع قرار دهد. به همین دلیل زبان و لهجه فارسی به عنوان «لهجه و زبان معیار» انتخاب شد تا تقلید ناشیانه از لهجه قزوینی، باعث ایجاد فضایی مصنوعی ـ که مطمئنا اعتراض هموطنان قزوینی را به دنبال داشت ـ منجر نشود.
در قسمتی از سریال که عباس بابایی ازدواج میکند و مراسم عروسی او برگزار میشود، او کراوات زده بود. چنین صحنهای هرچند ساده و پیش پا افتاده به نظر میرسد اما در عرف سریالهای تلویزیونی که معمولاً شهدا را از کودکی «شهید» نشان میدهند، اندکی بیسابقه است!
پیش از به تصویر کشیدن این صحنه هم از همسر شهید بابایی درخصوص جزئیات روز عروسی سوال شد. خانم حکمت در روز تصویربرداری این صحنه در سر صحنه حضور داشت و گفت: «عباس روز عروسیاش کت و شلوار پوشیده و پاپیون زده بود».
بر همین اساس یک بار صحنههای عروسی با پاپیون تصویربرداری شد و یکبار دیگر با کراوات. علت اینکه این بخش از سریال به دو شکل تصویربرداری شد این بود که در مرحله نهایی و آماده سازی کار، متناسب با ضوابط پخش تلویزیون یکی از این دو نسخه مورد استفاده قرار گیرد که در نهایت «نسخه کراواتی» مورد استفاده قرار گرفت.
اغلب مخاطبان سریال شوق پرواز با تماشای قسمتهای ابتدایی این سریال تصور میکردند «سعید خجستهفر» که از کودکی با عباس بابایی بوده و همراه با او مراحل خلبانی را طی میکند، وجود خارجی دارد. برخی از آنها برای یافتن اطلاعاتی از سعید در فضای مجازی جست و جو کردهاند اما چیزی از او به دست نیاوردهاند!
واقعیت این است که «سعید خجسته فر» ما به ازاء حقیقی ندارد و آنچه در تمامی دوستان عباس بوده، در سعید خلاصه شده است. سعید چکیده و خلاصه دوستان و اطرافیان عباس است تا دیگر نیاز نباشد داستان به سراغ تک تک شخصیتها و اطرافیان او برود. ماجرای ممنوعیت پرواز او به دلیل داشتن همسر خارجی هم منطبق بر واقعیت است.
پیش از انقلاب برخی از جوانهای ایرانی در سفر به خارج از ایران برای طی کردن دورههای آموزشی در پایگاههای نظامی، با دخترانی خارجی ازدواج میکردند اما از این موضوع را مخفی نگه میداشتند زیرا طرح آن میتوانست در ارتش برایشان مشکلاتی ایجاد کند. بعد از انقلاب این مسئله حادتر شد و به مشکلی جدی برای این سربازان تبدیل شد که در سریال نمونهای از آن را مشاهده کردید.
شخصیت «سرهنگ سلطانی» رئیس پایگاه هوایی اصفهان هم ما به ازاء خارجی ندارد و هیچگاه فردی به این نام فرمانده پایگاه هوایی اصفهان نبوده است. حضور شخصیتهای واقعی در سریالی مانند شوق پرواز محدودیتهای فراوانی ایجاد میکرد و در صورت نام بردن از یک شخصیت واقعی ـ که در قید حیات است ـ این الزام را ایجاد میکند که تمام جزئیات درخصوص آن را رعایت شود تا اعتراضی از سوی آن شخص و بستگانش مطرح نشود و به همین دلیل برای جلوگیری از خطرهای احتمالی از این ترفند استفاده شد.
سریال شوق پرواز علاوه بر مخاطبان عام، مخاطبانی حرفهای هم دارد که یا خلبان هستند و یا اطلاعات نظامی فراوانی دارند. یکی از ایرادهایی که این بینندگان حرفهای به سریال شوق پرواز وارد کردند، رنگ هواپیمای F -14 است که در زمان وقوع داستان این سریال و زمان جنگ به رنگ «استتار خاکی قهوهای» بوده و پس از جنگ رنگ تحمیلی ایران و عراق به رنگ «طوسی» تغییر کرده است.
برای رفع این ایراد، قرار بود در ابتدای ساخت سریال رنگ هواپیماها را از طوسی به خاکی تغییر دهد اما در شروع کار متوجه شدند رنگ کردن هواپیما کاری به شدت خاص و پیچیده است که بیش از یک ماه و نیم زمان میبرد و برای این کار باید از رنگهایی خاص استفاده کرد که در بازار عادی موجود نیست و اگر قرار باشد هواپیما با رنگهای عادی رنگ شود، با اولین تیک آف تمام این رنگها از روی هواپیما میپرد و پاک میشود.
بخشهای مهمی از صحنههای پروازی این سریال که در آن عملیاتهای پروازی به تصویر کشیده میشود با استفاده از تصاویر آرشیوی شکل گرفت. این تصاویر از آرشیوههای تخصصی نیروی هوایی ارتش بیرون آمد و با زحمت فراوان در مرحله تدوین در کنار هم قرار گرفت. صحنههای پرواز 140 جنگنده ایرانی به سمت عراق و بمباران مناطق حساس این کشور، صحنههایی کاملًا واقعی بود که در همان زمان و توسط دوربینهای 16 میلی متری که به زیر هواپیماها بسته شده بود تصویربرداری و برای اولین بار از تلویزیون پخش شد.
ه خ/ ص گ