ایرانگردی
در این گزارش همزمان با پخش سریال «به کجا چنین شتابان» نگاهی به ساخته ابوالقاسم طالبی خواهیم داشت.
به گزارش آیفیلم به نقل از جام جم آنلاین، سریال «به کجا چنین شتابان» در تولید نیز با تاخیر اجرایی مواجه شد و دلیل آن هم مرگ "خسرو شكیبایی" بود كه "ابولقاسم طالبی" قصد داشت از او به عنوان یكی از بازیگران اصلی سریال استفاده كند. او پیش از نیز در دستهای خالی تجربه همكاری با مرحوم شكیبایی را داشت.
اگرچه سریال «به كجا چنین شتابان» در فضایی متفاوت با «دستهای خالی» روایت میشود و اساسا به 2 گونه مختلف تعلق دارند، اما كارگردان تلاش كرده تا تصویری سینمایی از این داستان ارائه دهد و ساختار تلویزیونی آن را بشكند.
این سریال، بی ارتباط با دنیای شخصی كارگردان نیست و به نوعی بازتولید گفتمان ایدئولوژیک ابوالقاسم طالبی در تلویزیون است كه در ساختار زمینهای اجتماعی روایت میشود و در واقع دغدغه اخلاقی كارگردان را در مناسبات اجتماعی و انسانی بررسی میكنند. در واقع، «به كجا چنین شتابان» را میتوان دارای 2 سویه اجتماعی و اخلاقی دانست كه به اعتقاد نگارنده از 2 منظر تكراری است؛ اول در شیوه و ژانر روایت كه در سالهای اخیر مدام شاهد هستیم كه در لبه خانواده و جامعه به صدور یک بیانیه اخلاقی اقدام میكند و به جای اینكه این انگارهها و گزارههای اخلاقی در ساختاری داستانی دراماتیزه شود، خیلی رو و مستقیم به مخاطبان تحمیل میشود و بیننده در همان ابتدا احساس میكند كه یک زبان ناصح و ارشادگر دائم میخواهد او را به تایید یک گزاره اخلاقی تشویق كند.
دوم اینكه این سریال بازتولید همان گفتمان همیشگی طالبی در سینماست كه بدون توجه به مقتضیات تلویزیون، قصه خود را روایت میكند. البته طالبی در انتخاب بازیگرانش هوشمندانه عمل میكند و تركیب مناسبی از بازیگران را با توجه به شخصیتپردازی قصه كنار هم میچیند. "آهو خردمند" یا همان عزیزخانم در نقش یک مادربزرگ، با توجه به مهربانی و معصومیتی كه در چهرهاش هست، به دل مینشیند. همچنین "رضا رویگری" كه توانایی خود را در نقشهای منفی در فیلم و سریالهای دیگر به اثبات رسانده نیز گزینش درستی بود برای یك سرمایهدار به عنوان نماد بورژوازی ظالم. البته در تصویری كه از او ارائه میشود كمی اغراق شده و موقعیت او را بیشتر به رئیس یک باند مافیایی نزدیک كرده است. فریدون احتشام شباهتهایی به شخصیت رضا رویگری در فیلم بوتیک هم دارد.
بیشتر بخوانید:
نگاهی به سریال به کجا چنین شتابان
گلایههای بهروز بقایی: هیچ کس به فکر ما نیست
در نهایت، انتخاب بابک حمیدیان در نقش جوانی كه میخواهد یکشبه ره صدساله را طی كند، قابل توجه است. او با چهره معصومانهاش از یک سو و رویاها و آرزوهای بزرگی كه در سر میپروراند از سوی دیگر، تصویر كارگردان را از قهرمان اصلی قصه خود ترسیم كرده است. گرچه گاهی احساس میشود نوعی ظاهربینی و سطحینگری در رفتار او دیده میشود كه شاید به تلقی كارگردان از نسل جوان مربوط میشود و نوعی یكدستی و یكسونگری در شخصیتپردازی او دیده میشود كه در عین زرنگ دانستن خود، خیلی زود و كودكانه فریب میخورد. او نمادی از جوانان احساسی و هیجانی است كه نوعی شتابزدگی در آنها وجود دارد و البته همین شتابزدگی است كه گاهی زمینه سقوط آنها را فراهم میآورد. طالبی اگرچه به سمت یک داستان اجتماعی درباره نسل جوان رفته است اما قصه دستكم این امتیاز را دارد كه به جای طرح مساله ازدواج و عشقهای دختر و پسری، تفكر، رویكرد و نگاه به زندگی را در نگاه غالب جوان امروزی، بویژه طبقه متوسط شهری محور كار خود قرار دهد. البته تعاملات و تضادهای اجتماعی را نیز در نسبت سنت و مدرنیته در ذات خود پنهان دارد و در فرآیند قصه بازگو میكند. بابک حمیدیان جوان سردرگمی است كه در میانه سنت و اخلاقیات و ارزشهای آن از یک سو ایستاده و عزیزخانم مادربزرگش نماد تجسمیافته آن ارزشهاست. دنیای مدرن و پرزرق و برق در شخصیت فریدون احتشام تجلی مییابد.
البته طالبی، سویه تاریک و منفی مدرنیته را به تصویر میكشد و از این منظر میتوان به یکبعدی بودن اندیشه حاكم بر قصه انتقاد كرد و اینكه چرا در سریالهای ما، این تصویر كلیشهای غالب شده كه اساسا سرمایهداران و افراد متمول آدمهای بدی هستند و در مقابل، هر كسی كه به دنیای سنت یا طبقه پایینتر جامعه تعلق دارد، خوب و مثبت است؟ تجربهای كه كارگردان شكل اعتقادی و ایدئولوژیکتر آن را در دستهای خالی تجربه كرده بود. به طور كلی طالبی به چالشهای اعتقادی و برساخته آن كه در مناسبات عاطفی و اجتماعی خود را نشان میدهند علاقهمند است و همواره هشدار و نصیحت در آثار او نمود دارد؛ منتها گاهی صدای این تلنگرها آنقدر بلند است كه به جای بیداری و هشدار به مخاطب او را آزار میدهد. شاید این نگاه ژورنالیستی به مسائل اجتماعی و خانوادگی در عنوان سریال هم قابل درک باشد؛ عنوانی كه از نام شعری از استاد شفیعیكدكنی گرفته شده و با مصرع شعری دیگر كه «حكایت همچنان باقی است»، به پایان میرسد و به طور تلویحی تداوم وضعیت موجود را مورد تایید قرار میدهد. با این حال، نباید از كشش اثر به دلیل بازیهای قابل قبول بازیگران سریال غافل بود در عین اینكه نمیدانم آیا این سریال میتواند سرعت مخاطبانی را كه در مسیری غلط (به زعم كارگردان) قرار دارند كند كند یا حكایت همچنان ادامه مییابد!
م ن/ه خ