ایرانگردی
به بهانه بازپخش سریال «پشت بام تهران» از آیفیلم نگاهی به فرم و محتوای این سریال خواهیم داشت.
به گزارش آیفیلم به نقل از فارس، پس از چند سال در برخورد دوباره با سریال «پشت بام تهران» به کارگردانی بهرنگ توفیقی و تهیه کنندگی زینب تقوایی که این روزها در حال پخش دوباره از شبکه آی فیلم است، آنچه بیشتر جالب توجه می نماید اینکه هنوز رنگ و بو و طراوت خود را حفظ کرده و رنگ کهنگی نگرفته است. این سریال نخستین بار زمستان سال 94 از شبکه یک پخش شد، اما تشخیص غبار این سالها روی پیکره اثر دشوار است. تحولات سالهای اخیر، محتوا و ساختار اثر را به عنوان یک ملودرام تلویزیونی نخ نما و کلیشه ای نکرده و همچنان در فرم و محتوا حرف هایی برای گفتن دارد. هرچند البته انتقاداتی نیز می توان به آن وارد کرد که در ادامه به آنها می پردازیم.
باید گفت «پشت بام تهران» در تماشای مجدد همچنان به دلیل ویژگی هایش تازه نشان می دهد و حرف و پیام برای گفتن دارد. نکته ای که باید و لازم است در حوزه سریال سازی در سیما مدنظر دست اندرکاران قرار گیرد.
جالب و البته تأسف بار آنکه «پشت بام تهران» و برخی دیگر از سریالهایی که هنوز حتی پنج سال و یا یک دهه از تولید و پخش آنها گذشته، در بازپخش از آی فیلم سرزنده و خوش ساخت تر از تولیدات اخیر هستند. حال آنکه به جهت تخصیص امکانات و بودجه، تولیدات اخیر و جدید در مقایسه با ساخته های سالهای گذشته به مراتب برآورد بالاتری دارند، اما به گواه آمار و نظرسنجی ها کیفیت شان نزول داشته. این مسئله را می توان در اقبال بینندگان از بازپخش سریال هایی مثل «پشت بام تهران» در آی فیلم و انتقادشان از برخی سریال های اخیر آنتن به روشنی دریافت. واقعیتی که تصمیم گیرندگان در تلویزیون باید روی آن متمرکز شوند و مورد مداقه اش قرار دهند.البته اهمیت «پشت بام تهران» در بخش قصه پردازی، طبعاً مدیون خاستگاه اصلی اش یعنی فیلمنامه نویسی چون سعید نعمت الله است.
نعمت الله نشان داده در عین تنوعی فرمی آثار که حضور کارگردانان و تیم تولید و بازیگری مختلف آن را رقم می زنند، همیشه سبک خود را به عنوان نویسنده ای متفاوت، شناسانده و حفظ کرده. نکته مهمی که اینجا هم محقق شده.
بیشتر بخوانید:
امشب ببنید: بدجنسی مصلحتی هم مگه داریم؟!
آدمها و کاراکترها در نوشته های نعمت الله، هر یک شناسنامه و قصه مختص به خود را دارند. در عین اینکه داستان هر یک بازگو می شود، دیالوگها و مونولوگهایی برایشان نوشته که هویت شان را بشناساند و درونیات شان را نزد بیننده بازتاب دهد. نمود مناسبات و کارکرد کاراکترهای او از ورای همین دیالوگ های منحصر به فرد و خاص و رفتارهای شخصی شان مشهود می شود. ضمن اینکه در نهایت شاهد همگرایی این آدمها و تنیده شدن شان در تار و پود قصه نیز هستیم و کسی ساز مخالف نمی زند.
مخاطب در مواجهه با این آدمها شاید با نوعی احتیاط عمل کند و حتی اگر کم حوصله باشد پس بزند، اما با قدری وسواس و حوصله، خود واقعی و جذاب آدمهای داستان های نعمت اله را می نمایند و جذاب می شوند. تماشاگر اینجا ضمن همذات پنداری با کاراکترها، مشتاق به درک سرنوشت و خواستههایشان است. مسئله ای که منجر به پیگیری مجموعه می شود. از سویی عناصر بادوام فیلمنامه های نعمت اله بویژه قوتش در دیالوگ نویسی این فرصت را ایجاد می کند تا در تماشای دوباره اثر، حتی اگر جززیات قصه در ذهن بیننده شفاف و روشن باقی مانده باشد، همچنان از ظرفیت های فیلمنامه لذت ببرد.
این سبک در «پشت بام تهران» هم دنبال شده. کامبیز دیرباز در نقش غیاث یک ضد قهرمان بالفطره است که مشکلات خانوادگی موجب شده شخصیت او تحلیل برود و گرفتار جنبه های مذمومی شود. گویی با همه سر ناسازگاری دارد و مدام خیال انتقام را در سر می پروراند. کاراکتری که در واقع موتور محرکه درام هم هست. حال آنکه به مرور تماشاگر کاراکتر او را در رویارویی با اتفاقاتی دچار تغییرات مثبت می بیند و درکش می کند. درکی که در ادامه به باورمندی می انجامد و قصه را از خطر انتزاعی شدن می رهاند.
بیشتر بخوانید:
معرفی سریالهای جدید آیفیلم + تصاویر
اختصاصی: «پشت بام تهران» روی آنتن آیفیلم
به قول خود دیرباز که در مصاحبه ای گفته بود:«غیاثِ پشت بام تهران کاراکتری کاملا خاکستری دارد، ولی در طول سریال، این شخصیت با تغییراتی در اخلاق و رفتار مواجه می شود».
نه تنها غیاث، بلکه شخصیت های دیگر ماجرا از جمله اختر نمدزن، مامان طاهره، آهی امیرعلی و هاله نیز هر یک به طریقی همین وضعیت را دارند.
نعمتاله شاید در قصه پردازی به خرده روایتهای فراوان و قصه پردازی پر رنگ اعتقادی نداشته باشد، اما مضمون یک خطی خود را با رنگ و لعاب کاراکترهایی هویتمند و فضاسازی هوشمندانه پیوند میدهد تا فیلمنامهای چند لایه بسازد. از سویی او با طراحی گونه ای از نقد رفتارها و اخلاقیات مطرود، اما متأسفانه جاری در جامعه بویژه دروغ و ریاکاری، دست به نقد جسورانه آنها می زند و بی محابا تقبیح شان می کند. رفتارهایی که آفت جامعه هستند و از شأن شهروندانش می کاهند.
بهرنگ توفیقی کارگردان «پشت بام تهران» نیز شناخت دقیقی از اجزای این فیلمنامه داشته. این را می توان از قاب بندی های او که گاه از دل آنها کُد و فکت برای شناخت بهتر آدمها به دست می آید و نحوه هدایت بازیگرانش در ارائه بازی هایی منطقی و متعادل دریافت.
او در تصویرسازی فیلمنامه هم مسیر درستی را با بهره گیری از ایده هایی متناسب پی گرفته است. ایده هایی مثل رنگ گرفتن بخشهای پایانی برخی از سکانسها از جمله همین موارد است. هرچند که گاه بیش از حد تکرار می شوند و از تأثیرگذاری شان کاسته می شود. توفیقی در «پشت بام تهران» مشخصاً کوشیده زیر تلألو فیلمنامه و بنیانهایش نماند و افکار خود را در اجزای مختلف آن جلوه گر سازد. نکته ای که موجب شده تا کارگردانی و نویسندگی در این سریال، دو بال رسیدن به هدف که همان جذب مخاطب و انتقال مفهوم باشد درست عمل کنند.
براساس این گزارش، «پشت بام تهران» داستان آدمهایی است که در همین سرزمین و با شرایط و روابط دشوار، بر سر راه هم قرار گرفتهاند و این قرارگیری، زندگی آنان را دستخوش تغییراتی میکند.
کامبیز دیرباز، سام درخشانی، آزاده صمدی، اندیشه فولادوند، ثریا قاسمی، لعیا زنگنه، لیندا کیانی از جمله بازیگران این سریال هستند.
سریال «پشت بام تهران» هر شب ساعت ۲۰:۰۰ پخش میشود و بازپخش آن نیز رأس ساعتهای ۴:۰۰ و ۱۲:۰۰ روز بعد روی آنتن میرود.
م ن/ ه خ