حامد کمیلی بازیگر جوان سینما، تئاتر و تلویزیون کشور برای مخاطب چهرهای آشناست؛ بازیگری که در عین جوانی تجربیات زیادی را در عرصه سینما و تلویزیون از سر گذرانده و به نوعی در زمره بازیگران پرکار سینما و تلویزیون به شمار می آید. با این حال این پرکاری از کیفیت بازی او نکاسته و به ویژه حضورش در سریالهای تلویریونی علاوه بر استقبال خوب مردم، با دستاوردهای قابل توجهی هم همراه بود. یکی از مهم ترین آنها نیفتادن در ورطه تکرار است که عارضه همهگیری در سینمای ایران محسوب می شود! بازی در نقشهای دشوار و ژانرهای کاملا متفاوت، کمیلی را به بازیگری که همه جا خواهان دارد، مبدل کرده است.
شبکه آیفیلم به بهانه پخش سریالهای «نفس گرم» از کانال عربی و «خط شکن» از کانال انگلیسی این شبکه با این بازیگر مستعد و پرکار گفتوگو کرد که حاصل آن پیش روی شماست.
این روزها در صحنه تئاتر حضور دارید، آخرین فیلمی که در آن حضور داشتید در سینما اکران شده، برای اکرانهای مردمی هم در شهرهای مختلف حضور دارید، این یعنی مخاطب برای شما مهم است؛ با این همه خیلی کم مصاحبه می کنید...
تصورم این است که گاهی وقتها حرف زدن من درباره سریالها و فیلمها باعث می شود که ذهن تماشاگر را به چیزی که در ذهن خودم دارم محدود می کنم درحالیکه بعضی کارها واقعا نیازی به توضیح من ندارد؛ تماشاگر باید ببیند و بپسندد. یعنی احساس میکنم باید تماشاگر را رها کرد تا در مورد کار قضاوت کند. البته در مورد این کارهای اخیر ظاهرا بخت با من یار بوده و فعلا با استقبال مواجه شدند.
به نظرمی رسد بازی در فیلم سینمایی «ایتالیا ایتالیا» یک ریسک جدی در کارنامه کاری شماست. از آن دست کارهایی بود که نمی شد نتیجه آن را حدس زد...
تا حدودی همینطور است. من بارها فیلمنامه را خواندم و با کاوه صباغ زاده صحبت کردم، به هرحال از دو حال خارج نبود یا کار به نتیجه مطلوب می رسید و یا اینکه با سر زمین می خوردیم (با خنده) در هر صورت دل را به دریا زدم. با خانم بهرامی هم سابقه کار داشتیم و تصمیم گرفتیم شیوه بازی را تغییر دهیم تا شبیه همکاریهای قبلی نباشد. اما از نتیجه کار راضیام و این فیلم فانتزی را دوست دارم. ظاهرا مردم هم تا الان دوست داشتهاند. خُب چه از این بهتر!
تجربههای شما در سینما و تلویزیون متفاوت است. از فیلم سینمایی «پسر آدم، دختر حوا» که یک کمدی بود و مجموعه تلویزیونی «پیامک از دیار باقی» که رگههایی از طنز داشت تا این اواخر سریالهای «پرده نشین» و «نفس گرم» و البته فیلم سینمایی «سیانور»... این تنوع نقشها عامدانه است؟
سعی میکنم کار خوب را تا جایی که بتوانم از دست ندهم. البته اعتراف میکنم که در حال حاضر فکرم کاملا درگیر کارهای سینمایی شده وتصمیم دارم فعلا بازی خودم را در سینما محک بزنم. اما اینطور نیست که نخواهم کار تلویزیونی انجام دهم. تلویزیون برایم ارزشمند است. تلویزیون با قشری از مردم در ارتباط است که شاید آنها به هر دلیلی آنچنان درگیر سینما نباشند و من هم خیال ندارم این قشر از مخاطبانم را از دست بدهم. به همین دلیل قصد دوری از تلویزیون را ندارم و درصورت فراهم شدن شرایط، حضور در تلویزیون را از دست نمی دهم. اما این کارها که نام بردید هرکدام ویژگیهای خاصی داشت. «نفس گرم» برایم به لحاظ بازی سخت اما دلنشین بود و جزو مجموعههایی بود که طرفداران بیشماری داشت. یا مثلا «پرده نشین» داستان تازهای را روایت می کرد و نقش من هم خاکستری، بود نه خوب و نه بد مطلق. «سیانور» یک داستان سیاسی بود در بستر اتفاقات تاریخی و معاصر و من باید این شخصیت را از دل گذشته بیرون می کشیدم و دوباره خلق می کردم. همه این کارها تجربههای تازهای برای من بود.
با تمام فراز و فرودهایی که داشتید تجربه حضور در سینما سختتر است یا تلویزیون؟ بین این دو رسانه تفاوتی قائل هستید؟
کار سینما جزو ایدهالهای من در زندگی است، با وجود اینکه ممکن است نامتعارف به نظر برسد اما میخواهم بگویم که کار تلویزیون سختتر از سینماست. تلویزیون بیننده بیشتری دارد. من در آنجا بازیگری هستم که حداقل 30 شب مهمان خانههای مردم است، مثل مجموعه «نفس گرم» و یا «پرده نشین» که مخاطب هر شب داستان تو را دنبال می کند. پس باید به نوعی بازی کنی که برای مخاطبت تکراری نباشی و او را به دیدن ادامه کار ترغیب کنی. نقش، همان نقش است ویکنوع شخصیت پردازی دارد اما تو نباید برای تماشاگر یکنواخت شوی. نکته بعد، مخاطب گسترده تلویزیون است. از سرتاسر کشور هر شب دیده می شوی. از یک روستای دورافتاده بگیر تا همین تهران، راضی نگه داشتن این طیف وسیع کار سادهای نیست.
ظاهرا این ریسک پذیری شما تا به الان موفق بوده و مورد اقبال قرار گرفته...
تنوع طلبی در کنار خطرناک بودن شیرین هست! مثلا اگر من نقش دِرام خوب بازی کنم و تماشاگر را با خودم همراه کنم، ممکن است در نقش طنز همان تماشاگر را از دست بدهم و نتوانم او را با خودم همراه کنم... من همه اینها را قبول دارم اما زندگی را بر مبنای ریسک میگذارم و این به من لذت میدهد، قدرت میدهد. با وجود اینکه ریسک می کنم اما مشورت هم می کنم، مثلا بازی در «اغما» برایم ریسک بود، منظورم بازی در نقش شیطان. نقشی که ما به ازای بیرونی ندارد اما من اعتماد کردم، از نتیجه هم راضیام یا همین فیلم اخیرم را با ریسک پذیرفتم اما نتیجه فراتر از انتظار من بود. سعی کردهام نقشهای متفاوتی را تجربه کنم. معتقدم بازیگر زمانی میتواند ادعای بازیگری داشته باشد که بتواند تواناییش را در ژانرهای مختلف نشان دهد. البته این نوع نگاه از زمان تئاتر با من بوده و نقشهای متفاوتی بازی کردم. همیشه دوست داشتم بدانم که تماشاگرم چهطور با من همراه میشود. چهطور با من میخندد، گریه میکند و حتی چهطور از من متنفر میشود...
و حالا بعد از سالها، دوباره به صحنه تئاتر برگشتید؛ این بازگشت و تجربه بازخورد همزمان از مخاطب چه حس و حالی دارد؟
تئاتر همیشه با من بوده از دوران دانشجویی در اصفهان تا به الان... حضور در تئاتر نیاز به فراغ بال و فرصت کافی دارد. با پیشنهاد حمیدرضا نعیمی شرایط حضورم در نمایش «شوایک» فراهم شد. هرچند الان هم درگیر اکرانهای مردمی «ایتالیا ایتایا» در شهرهای مختلف هستم اما تلاش می کنم تمام انرژیام را برای تئاتر بگذارم؛ به خصوص که مخاطب فعلی تئاتر هوشمند و دقیق است و به راحتی تو را پس می زند و بازیات را نمی پذیرد. خوشحالم که شرایط حضورم در این کار فراهم شد بعد از همه تجربههایی که در موردش صحبت کردیم؛ تئاتر برایم لازم بود.
*مصاحبهکننده: غزل نهانی برای وبسایت آیفیلم (آبان ۱۳۹۶)
خیلی ممنون بابت مصاحبه ی بسیار فوق العاده ی شما با بازیگر توانمند و بسیار خوب کشورمان