دیالوگ معروف دیدار "مختار" و "ابراهیم بن مالک اشتر نخعی" از سریال «مختارنامه» را در این گزارش مشاهده کنید.
به گزارش آیفیلم، در سکانسی از سریال «مختارنامه»، "مختار" پس از گرفتن بیعت از "ابراهیم بن مالک اشتر نخعی" راهی نهر علقمه میشوند و تا خاطرات و واقعه کربلا را یکبار دیگر باهم مرور کنند و خود را برای قیام علیه امویان آماده سازند. در این بخش مشاهده میکنید که "ابراهیم" در جواب سوال "مختار" از دوستی دیرینه خود با حضرت عباس (ع) میگوید. رفاقتی که ادامه آن را در گزارش میخوانید.
مختار : با عبّاس(ع) خیلی رفیق بودی، نه؟
ابراهیم : من و عبّاس(ع) نوجوانی مان را با هم زندگی کردیم.در صفین،حریف مشق هم بودیم در یک خیمه می خوابیدیم و تا نیمه های شب با هم خیالبافی می کردیم.عبّاس(ع) آرزو داشت آن قدر قوی شود تا بتواند وارث ذوالفقار علی(ع) شود. او تنهایی علی(ع) را با همه وجودش لمس کرده بود. می خواست به جایی برسد که وقتی در کنار علی(ع)می ایستد، علی(ع) بگوید نیازی به لشکر ندارم، عبّاس(ع) برای من به اندازه یک لشکر است.
آن ایّام ما بچّه سال بودیم،خیلی به حساب نمی آمدیم. عبّاس(ع )از این موضوع خیلی ناراحت بود. بالاخره هم طاقت نیاورد. یک روز جلوی پدرم مالک ایستاد و دو پا را کرد در یک چکمه و اصرار و اصرار که “مالک! باید امروز مرا هم با خود به میدان ببری”. پدرم خندید! عبّاس(ع) عصبانی تر شد و مثل شیر غرید که”مالک خیال می کنی از تو کمترم؟ حاضرم با تو مسابقه بدهم ، اگر بردم مرا با خودت ببر”.
پدرم باز خندید.عبّاس(ع) فریاد زد:”مالک!من شوخی نمی کنم که تو هی می خندی”. پدرم خنده اش را جمع کرد و جواب داد: "عبّاس جان!می دانم خیلی خوب می جنگی، اما تو قمربنی هاشمی، باید بمانی و بر شب های تاریک صفین بتابی تا مهتابی شود”.
عبّاس(ع) وقتی این تعبیر را شنید، خاموش ماند.
ابراهیم : یک شب عبّاس(ع) سراسیمه و عرق کرده از خواب پرید. مرتب به دستهایش نگاه می کرد و به من. پرسیدم خواب دیدی؟ سرش را تکان داد. پرسیدم چه خوابی دیدی؟ چرا به دست هایت نگاه می کنی؟ نفس نفس زنان جواب داد : “ابراهیم،خواب دیدم دست ندارم.دست هایم گم شده بودند.داشتم دنبال دست هایم می گشتم.ناگاه پرنده ای دیدم شبیه کرکس که دست هایم را به منقار داشت و می خواست دست هایم را بخورد.
خواستم با سنگ بزنمش، دیدم دست ندارم که سنگ بردارم،فریاد زدم دستم هایم را نخور لاشخور. آن دست ها مال من است. کرکس به سخن آمد که” عبّاس! این دست ها را می خواهی چه کنی وقتی دو تا بال به آن خوبی داری؟ من گرسنه ام. شکسته بال و زمین گیرم، دست های تو سیرم می کند. تو با بال های قشنگت پرواز کن، برو به آسمان سیاحت کن”. بعد با صدای مهیبی خندید، من ترسیدم و از خواب پریدم. وقتی شنیدم که عبّاس(ع) را دست بریده اند، حکمت خواب آن شبش را فهمیدم.
بیشتر بخوانید
چرا مختار از توابین حمایت نکرد؟
چرا عمره نجیبزاده زن یک دهقان شد؟
بازی ماندگار فرهاد اصلانی در مختارنامه
در این سریال بازیگرانی چون فریبرز عربنیا، رضا کیانیان، مهدی فخیمزاده، فرهاد اصلانی، رضا رویگری، ماهچهره خلیلی، فریبا کوثری، نسرین مقانلو و ... به ایفای نقش پرداختهاند.
«مختارنامه»، هر شب بجز پنجشنبه ها ساعت ۲۳:۰۰ به صورت دو قسمتی روی آنتن آیفیلم فارسی میرود و بازپخش آن نیز رأس ساعتهای ۷:۰۰ و ۱۵:۰۰ روز بعد خواهد بود.
م ن/ ه خ